جنگ اطلاعاتی در جیب ما -Assistant Editor Strategic Affairs در GVS مروری بر این دارد که چگونه تیم های رسانه های اجتماعی گلادیاتورها و کامیکازه های این جنگ جدید هستند.
از زمان وقوع اولین جنگ خلیج فارس در سال 1990، دگرگونی شدیدی در پویایی جنگ رخ داده است. با نگاهی به گذشته، جنگ خلیج آخرین باری بود که جنگ در یک میدان نبرد معمولی رخ داد که در آن تانک ها و جت های جنگنده بر چشم انداز تسلط داشتند.
این آخرین باری بود که جنگ منجر به آسیب فیزیکی به زیرساختها شد و این انسانها بودند که مستقیماً پویایی تشدید را کنترل کردند که بر نتیجه خود جنگ تأثیر میگذاشت.
ماهیت میدان نبرد به حدی تغییر کرده است که روش جنگ خلیج فارس در مقایسه با میدان جنگ قرن بیست و یکم کهنه و منسوخ به نظر می رسد.
میدان نبرد قرن بیست و یکم با ظهور «جنگ اطلاعاتی» تعریف میشود که جنبههای زیادی را تشکیل میدهد که فضای نبرد از قبل اشباع شده را پیچیدهتر میکند.
با ظهور فناوری های دیجیتال مانند اینترنت، شبکه جهانی وب، تاریک نت، داده های دیجیتال و پلتفرم های رسانه های اجتماعی و غیره؛ بعد پنجم جنگ اکنون فرا رسیده است.
ذکر این نکته حائز اهمیت است که استفاده از اطلاعات تسلیحاتی برای مدتی طولانی تحت هدف جاسوسی، براندازی، تبلیغات و ضد جاسوسی وجود داشته است.
بسیاری از تکنیک ها و فن آوری هایی که به طور خاص برای استفاده نظامی اختراع شده اند، راه خود را به حوزه عمومی پیدا می کنند.
جنگ اطلاعاتی همچنین توانسته است به تمام حوزههای زندگی عمومی نفوذ کند، جایی که شرکتها، احزاب سیاسی و مهمتر از همه توسط گروههای تروریستی از آن استفاده میکنند.
این مقاله کاربرد نظامی و غیرنظامی جنگ اطلاعاتی را برای ایجاد درک جامع تری از موضوع مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد داد.
جنگ اطلاعاتی به رهبری نظامی
برای موسسات نظامی مختلف در سراسر جهان و همچنین در پاکستان، اصطلاح “جنگ اطلاعاتی” زیر چتر یک تعریف بسیار گسترده قرار گرفته است.
اولین هدف یک کمپین جنگ اطلاعاتی تحت رهبری ارتش، به دست آوردن اطلاعات عملی در مورد دشمن واقعی یا واقعی آن است.
کسب اطلاعات شامل به دست آوردن اطلاعات دقیق در مورد سیستم های تسلیحاتی، استراتژی ها، تاکتیک ها، روحیه و ارزیابی نقاط قوت و ضعف یک نیروی دشمن صرف نظر از اینکه نیروی نظامی یک کشور باشد یا یک سازمان شورشی است.
جنگ اطلاعاتی در جیب ما
میدان نبرد قرن بیست و یکم با ظهور «جنگ اطلاعاتی» تعریف میشود که جنبههای زیادی را تشکیل میدهد که فضای نبرد از قبل اشباع شده را پیچیدهتر میکند.
هدف دوم یک کمپین جنگ اطلاعاتی تحت رهبری نظامی، «اعتبار بخشیدن به» اطلاعات به دست آمده و اثبات اینکه اطلاعات جمع آوری شده قابل عمل است، است.
هدف سوم، «محافظت» از اطلاعات خود در برابر سرقت یا به خطر افتادن است، که توضیح میدهد که چرا ارتشها در سراسر جهان سرمایهگذاری هنگفتی در توسعه رژیمهای جدید سایبری و امنیت اطلاعات میکنند.
نظامیان می توانند اقدامات پیشگیرانه سختگیرانه ای انجام دهند تا اطمینان حاصل کنند که به دشمن آنها فرصتی برای پیشرفت در حوزه جنگ اطلاعاتی داده نمی شود.
این اقدامات معمولاً از خنثی کردن توانایی دشمن برای پخش تلویزیونی و پخش روایت خود به منظور جلب حمایت عمومی، تا حمله به ارتباطات، تدارکات و دارایی های مالی آنها در تلاش برای تضعیف توانایی آنها برای ایجاد یک پاسخ منسجم، متغیر است.
پس از ذکر این جنبههای جنگ اطلاعاتی مدرن، بد نیست توضیح دهیم که شناختهشدهترین جنبه جنگ اطلاعات نظامی استفاده از تبلیغات است.
اگر به تاریخ برگردیم و کمپینهای ارتش آمریکا در ویتنام، عراق و افغانستان را مرور کنیم، آشکار میشود که ارتش آمریکا برای تضعیف دشمنان خود به شدت بر استفاده از تبلیغات خرابکارانه متکی بوده است.
تاکتیک ها شامل انداختن اعلامیه های خرابکارانه از هواپیماها بود. تبلیغات رادیویی و مستندهای تلویزیونی؛ که اکنون به واحدهایی با دقت سازماندهی شده در رسانه های اجتماعی تبدیل شده اند.
وبلاگهایی وجود دارند که تلاش میکنند افکار عمومی را به گونهای شکل دهند که مردم را نسبت به عملیات نظامی ایالات متحده در خاک خود کمتر خصومت کند. تکنیکی که از آن به عنوان “مهندسی ادراک” یاد می شود.
با درک اهمیت مهندسی ادراک، ارتش ایالات متحده تیم های آموزش دیده ویژه ای از “جنگجویان اطلاعات” را ایجاد کرده است که در کشورهای خارجی مانند عراق و افغانستان که در آن ارتش ایالات متحده مستقیماً درگیر جنگ است، مستقر می شوند.
به دلیل حضور غیرقانونی خود در این کشورها، ایالات متحده احساس می کند که باید با ایجاد و راه اندازی رادیوها، وبلاگ ها، وب سایت ها و رسانه های خبری پشتو، دری و عربی زبان FM، درک عمومی را به نفع خود تغییر دهد.
«فعالان» زبان مادری و سازمانهای غیردولتی موجود در صحنه، کسانی هستند که به جنگ اطلاعاتی ایالات متحده کمک میکنند.
جنگ اطلاعاتی در سیاست
جنگ اطلاعاتی در جیب ما
در اینجا من چند کلمه وزوز را معرفی می کنم و اگر کسی اخبار را پیگیری کرده باشد، به احتمال زیاد معنای این اصطلاحات از قبل مشخص شده است.
ایمیل های هیلاری کلینتون، مداخله روسیه در انتخابات آمریکا برای کمک به کمپین دونالد ترامپ و استعفاها و برکناری های بعدی، تحقیقات مربوط به مقامات بلندپایه آمریکایی برخی از معروف ترین و نقل قول ها در سیاست اخیر هستند.
اگر در اخبار و رسانه های اجتماعی با این رویدادها برخورد کرده اید، باید بدانید که این اتفاقات اساساً نشان دهنده یک جنگ اطلاعاتی سیاسی شدید است که قبل از انتخابات ایالات متحده در سال 2016 رخ داده است.
این پیشزمینه به خوانندگان کمک میکند بفهمند که چگونه جنبشهای سیاسی نسخهای از جنگ اطلاعاتی پیچیده را علیه مخالفان خود به کار میگیرند.
تلاش برای خدشه دار کردن شهرت عمومی آنها در تلاش برای براندازی مانیفست آنها و تضعیف رهبری آنها، با امید به دست آوردن یک مزیت ناروا از آن وضعیت.
جنگ اطلاعاتی در جیب ما
تقریباً هر حزب سیاسی بزرگ در پاکستان اکنون دارای یک تیم رسانه های اجتماعی است که از بودجه خوبی برخوردار است که به طور خاص برای گسترش برنامه حزب و تضعیف سایرین حتی اگر به معنای استفاده از ابزارهای اخلاقی غیرقابل دفاع باشد، مستقر شده است.
با این حال، این روند فقط به ایالات متحده محدود نمی شود، بلکه اکنون به بخشی جدایی ناپذیر از چشم انداز سیاسی پاکستان نیز تبدیل شده است.
قابل درک است که یک حزب سیاسی میل طبیعی به استفاده از ابزارهای تبلیغاتی مختلف برای تحکیم پایگاه حامیان خود همراه با هر رأی دهنده بالقوه نوسانی به سمت خود طیف سیاسی داشته باشد.
برای دستیابی به این هدف خاص، احزاب سیاسی در پاکستان به طور فزاینده ای شروع به توسعه و استقرار استراتژی های مختلف جنگ اطلاعاتی علیه مخالفان خود کرده اند.
تقریباً هر حزب سیاسی بزرگ در پاکستان اکنون دارای یک تیم رسانه های اجتماعی است که از بودجه خوبی برخوردار است که به طور خاص برای گسترش برنامه حزب و تضعیف سایرین حتی اگر به معنای استفاده از ابزارهای اخلاقی غیرقابل دفاع باشد، مستقر شده است.
این تیم ها به درستی به ایدئولوژی سیاسی حزب تلقین شده اند.
به آنها آموزش فنی و منابع مالی داده می شود تا بتوانند روندها را به نفع برنامه های سیاسی خود مهندسی کنند.
یک نمونه اخیر از پاکستان، کمپین هماهنگ رسانه های اجتماعی علیه قوه قضاییه و ارتش این کشور در پی تحقیقات اسناد پاناما است که منجر به مرگ سیاسی نواز شریف، نخست وزیر سابق شد.
این امر باعث شد بسیاری از ناظران ادعا کنند که حزب حاکم PML-N پشت کارزاری است که برای خدشه دار کردن وجهه و شهرت این دو نهاد طراحی شده بود.
اعتقاد بر این است که سلول رسانه های اجتماعی PML-N بیش از 38 نفر را استخدام می کند و صورتحساب حقوق ماهانه بیش از 40 میلیون روپیه دارد.
یکی از بزرگترین شبکه های رسانه های اجتماعی که توسط هر حزب سیاسی در جنوب آسیا اداره می شود توسط BJP به رهبری مودی در هند اداره می شود.
این خود ترکیبی منحصر به فرد از تعداد بسیار زیادی از جوانان هندو راستگرا و در دسترس بودن گسترده فناوری های دیجیتالی است که آنها به طور فزاینده ای از آن استفاده می کنند.
آنها در تعداد زیادی برای حمله به مخالفان سیاسی، روزنامهنگاران، اقلیتهای مذهبی، و هر کسی که در سر راه فاشیسم هندویی آنها قرار میگیرد، مستقر شدهاند.
حزب کنگره به نیروی رسانه های اجتماعی BJP اذعان کرده است و در سال 2014، احمد پاتل، رهبر ارشد کنگره اظهار داشت که حزب او تصمیم گرفته است یک “ارتش سایبری” برای مقابله با “هجوم” حزب بهاراتیا جاناتا (BJP) در رسانه های اجتماعی ایجاد کند.
گزارش شده است که سلول رسانه های اجتماعی BJP همچنین به پایگاه گسترده پشتیبانی آنلاین خود دستور داده است تا شرکت تجارت الکترونیک، Snapdeal را تحت فشار بگذارد تا بازیگر امیر خان را به عنوان سفیر برند خود پس از اظهارات شدید این شرکت در انتقاد از دولت در سال 2015، کنار بگذارد.
انقلاب از طریق پلتفرم های رسانه های اجتماعی؟
جنگ اطلاعاتی در جیب ما
بهار عربی 2011 که در تونس آغاز شد و به دنبال آن اعتراضات میدان تحریر در مصر، یورومیدان در اوکراین و اعتراضات در سوریه به وضوح نقش کلیدی پلتفرمهای رسانههای اجتماعی در بسیج جمعیت عظیم مردم را نشان میدهد.
برای یک ناظر معمولی، ممکن است روشی عادی و کاملاً منطقی برای سازماندهی، هدایت و گسترش اعتراضات با استفاده از رسانه های اجتماعی به نظر برسد.
با این حال، این رویدادهای ناآرامیهای مدنی فرصتی ایدهآل برای نیروهایی است که قصد دارند بحث را به حرکت درآورند و جهت جنبشهای اعتراضی مشروع را به گونهای دیکته کنند که ممکن است منجر به بیثباتی بیشتر یک کشور شود، تکنیکی که به عنوان «آشوب مهندسی شده» شناخته میشود. ‘.
کارشناسان جنگ اطلاعاتی در کشورهای خاصی مستقر می شوند که کشور در یک مقطع حساس با وظیفه ای خاص برای انجام “عملیات نفوذ” قرار دارد.
عملیاتها با استفاده از رسانههای اجتماعی و وبلاگهای آنلاین برای انتشار اطلاعات نادرست انجام میشوند که به طور استراتژیک برای تغییر ادراک تودهها در تلاش برای تأثیرگذاری بر نتیجه آن جنبش اعتراضی خاص طراحی شدهاند.
همانطور که قبلاً گفته شد، کشورهای متعددی دارای قابلیتهای جنگ اطلاعاتی بسیار پیچیده هستند که در خدمت اهداف سیاست خارجی مشخص شده کشور درگیر هستند.
چنین عملیاتی اغلب با هماهنگی با «فعالان» یا «نفوذین» محلی انجام می شود که بحث عمومی را جمع می کنند، وحشت عمومی را گسترش می دهند، ترس و عدم اطمینان عمومی را از طریق روند رسانه های اجتماعی، توییت ها، وبلاگ ها، پست ها، ویدئوها و اخبار جعلی ایجاد می کنند.
چنین عملیات نفوذی در جریان اعتراضات عمومی اخیر در ایران، کاتالونیا و در جریان کودتای ترکیه نیز مورد استفاده قرار گرفته است.
به طور خلاصه، اعتراضات عمومی و جنبشهای انقلابی که قبلاً روشی واقعی برای ابراز نارضایتی مردم بود، اکنون به هدفی نرم برای کشورها، گروههای ذینفع و سیاستمدارانی تبدیل شده است که دارای قابلیتهای پیچیده جنگ اطلاعاتی هستند و انگیزه دارند این قابلیتها را به کار گیرند.
نارضایتی عمومی را با مهندسی نارضایتی، هرج و مرج و هرج و مرج به منظور دستیابی به اهداف خود به کار گیرند.
بحران های ژئوپلیتیک مهندسی
این گسترش قابلیتهای جنگ اطلاعاتی، توسعه و استقرار این قابلیتها را برای دولت-ملتها در برابر دشمنانشان برای تضعیف منافع یا اعمال فشار بر آنها بسیار آسان کرده است.
این قابلیت ها برای تفرقه انداختن جوامع و خدشه دار کردن چهره دشمن با ارائه تصویری تیره از پارادایم ثبات/بی ثباتی آنها استفاده می شود.
این روندهای قابل توجه اکنون در فضای نبرد دیجیتال رایج شده است، با این حال، اخیراً یک رویداد منحصر به فرد رخ داد، زمانی که اعضای شورای همکاری خلیج فارس تصمیم گرفتند قطر را تحریم کنند زیرا خبرگزاری رسمی این کشور در وب سایت خود یک بیانیه مطبوعاتی منتشر کرد و ایران را ستود و محکوم کرد. شورای همکاری خلیج فارس با انتقاد شدید بیان می کند.
جنگ اطلاعاتی در جیب ما
چنین عملیاتی اغلب با هماهنگی با «فعالان» یا «نفوذین» محلی انجام می شود که بحث عمومی را جمع می کنند، وحشت عمومی را گسترش می دهند، ترس و عدم اطمینان عمومی را از طریق روند رسانه های اجتماعی، توییت ها، وبلاگ ها، پست ها، ویدئوها و اخبار جعلی ایجاد می کنند.
تنها در صورتی که بیانیه مطبوعاتی واقعی بود، نتیجه یک چرخش عادی بود. با این حال، بلافاصله پس از آن، دولت قطر اعلام کرد که اظهارات منتسب به پادشاه قطر دروغ بوده و هکرها آن را در سایت خبرگزاری رسمی قطر جاسازی کرده اند.
در آن زمان خسارت وارد شده بود. در نتیجه، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس موضعی قوی در برابر پادشاهی کوچک اما ثروتمند اتخاذ کردند و قطر را تحریم کردند و همچنین تهدیدات نظامی علیه این کشور صادر کردند.
در نتیجه، قطر همچنان توسط بقیه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس محاصره شده است. حال، اجازه دهید اجازه دهیم آن سناریو برای مدتی غرق شود.
یک بحران ژئوپلیتیک توسط هکرهای ناشناس با استفاده از ابزارهای سایبری و یک بیانیه مطبوعاتی با دقت طراحی شده طراحی شد که به طور خاص برای رودررو کردن این کشورها طراحی شده بود و در واقع کارساز بود.
این یک نمونه کلاسیک از جنگ اطلاعات در فضای نبرد دیجیتال و پیامدهای بی سابقه ای است که می تواند ایجاد کند.
نمونه دیگری از این دست، تبلیغات «بلوچستان آزاد» است که در اتوبوس ها و بیلبوردهای اروپایی و آمریکایی دیده می شد.
اگرچه این یک تکنیک جنگ اطلاعاتی نسبتاً واضح است. که توسط دولت هند علیه پاکستان برای خدمت به خواسته های ژئوپلیتیکی آن مستقر شده است، این واقعیت که هنوز از آن استفاده می شود غیرقابل انکار است.
این کمپین ابتدا در دهلی نو آغاز شد، جایی که توسط تاجیندرا پال سینگ باگا، که از دستیاران نزدیک مودی است، تامین مالی شد که خود منافعی در ایجاد ناآرامی در پاکستان دارد.
در سپتامبر 2017، آقا اقرار هارون، تحلیلگر سیاسی، اظهار داشت که هند 7 میلیارد روپیه برای اجرای یک کمپین ضد پاکستان در ژنو، سوئیس، هزینه کرده است.
تأثیری که این کمپین به دنبال آن بود، بسیج کردن عناصر خود تبعیدی (سازمان جهانی بلوچ) بود که نسبت به رویکرد هند نسبت به بلوچستان احساس همدردی داشتند و با دادن احساس اهمیت و علت به آنها احساس همدردی می کردند.
استفاده از جنگ اطلاعاتی برای تروریسم
جنگ اطلاعاتی در جیب ما
شاید بارزترین کاربرد جنگ اطلاعاتی باشد که توسط سازمان های تروریستی مختلف که در نقاط مختلف جهان فعالیت می کنند پذیرفته شده است.
برای سازمان های تروریستی استفاده از جنگ اطلاعاتی کارآمد است، زیرا این روشی مقرون به صرفه برای رساندن پیام آنها به نیروهای بالقوه و حامیان خود در سراسر جهان است.
اگرچه برای سازمان های تروریستی و شورشی استفاده از تکنیک های مختلف تبلیغاتی برای پیشبرد اهداف خود تازگی ندارد، اما این گروه تروریستی که خود را به عنوان داعش معرفی می کند، هنر جنگ اطلاعات دیجیتال را تا حدی تسلط دارد که واقعاً شگفت انگیز است.
پس از مطالعه دقیق تکنیکهای جنگ اطلاعاتی که توسط سازمانهای تروریستی مختلف در سرتاسر منطقه استفاده میشود، مشخص میشود که آنها علاقه زیادی به توسعه قابلیتهای جنگ اطلاعاتی یکپارچه دارند تا بتوانند عملیات نفوذ را انجام دهند تا از سرمایهگذاران بالقوه خود برای جذب نیرو استفاده کنند. اعضای بالقوه خود و برای تبلیغ عملکرد میدان جنگ خود.
سازمانهای تروریستی از بسترهای انتشار اطلاعات مبتنی بر اینترنت از رسانههای اجتماعی، وبسایتها، وبلاگها، وب تاریک و سرویسهای پخش ویدئو برای گسترش و تبلیغ ایدئولوژیهای خود استفاده کامل میکنند.
جنگ اطلاعاتی که توسط تروریستها و سازمانهای شورشی مختلف به راه انداخته میشود، بسیار پیچیده میشود و در نتیجه وضعیت چالشبرانگیزی را برای دولتهای ملت ایجاد میکند.
توسط کارشناسان خاطرنشان شده است که فرآیند رادیکالسازی برای نیروهای بالقوه تروریسم از اینترنت سرچشمه میگیرد و به همین دلیل برای دولت-ملتها کاملاً حیاتی شده است که قابلیتهای ضد جنگ اطلاعاتی خود را برای کاهش این تهدید توسعه دهند.
جنگ اطلاعاتی در جیب ما
نتیجه
واضح است که جنگ اطلاعاتی نه تنها تهدید بزرگی است، بلکه فرصت های بی شماری را نیز از طریق به کارگیری یک تغییر پارادایم در جنگ روایت ها ارائه می دهد.
پیامدهای این نوع جنگ عمیقاً با امنیت یک کشور طنین انداز می شود، زیرا انسجام اجتماعی، رفاه اقتصادی و ثبات سیاسی آن همگی در خطر است.
درک این نکته بسیار مهم است که رسانههای اجتماعی و پلتفرمهای اینترنتی منابع بسیار خوبی برای اطلاعات هستند، اما قابلیت بسیار زیادی برای بهرهبرداری برای اهداف منفی دارند.
این واقعیت را باید در هنگام دستیابی به اطلاعات از رسانه های اجتماعی، به ویژه در زمان های حساس سیاسی مانند جنبش های اعتراضی، انتخابات، یا زمان تحولات سیاسی و بی ثباتی بزرگ در نظر داشت.
بررسی دقیق این پویایی ها و توسعه استراتژیک اقدامات متقابل علیه نیروهای خارجی که از این ابزارها برای مهندسی هرج و مرج و بی ثباتی در کشور استفاده می کنند، برای دولت ها و نهادهای دولتی بسیار مهم است.
نهادهای نظامی باید توجه ویژه ای به نوع جدیدی از جنگ داشته باشند که زیر چتر جنگ ترکیبی شکل گرفته است که به خودی خود به دنبال براندازی بافت ملی، نظام سیاسی، اقتصاد، فرهنگ و امنیت ملی است.
نیاز مبرمی به قابلیتهای جنگ اطلاعاتی جدید وجود دارد که نه تنها برای حفاظت از منافع ملی و تضمین ثبات دولت، بلکه برای حفظ رقابت جهانی و مرتبط با آن در این فضای نبرد جدید جنگ اطلاعاتی همیشگی، در سطح جهانی قابل درک و توسعه باشند.
شهید رضا، دستیار سردبیر امور استراتژیک GVS News؛ او به عنوان مدیر تحقیقات ژئوپلیتیک در فرماندهی یازده خدمت می کند. او همچنین یک مشاور سیاستگذاری است که تحقیقات و تحلیلهای مستقلی را برای Katehon Think Tank، Sputnik Radio International و Geopolitica Russia انجام میدهد. او بر پویایی های ژئوپلیتیکی و امنیتی آسیای مرکزی و جنوبی، خاورمیانه و شمال آفریقا تمرکز دارد.